پست10
سلام............. گلم .عزیزم .الان که دارم برات مینویسم .شما داری پایین توی پارگینگ،بازی میکنی....... بازی کن گلم .تجربه بیاموز...........تلخ وشیرین هرچه باشد ،همه آینده سازند....... آی قصه قصه. نون وپنیر وپسته. نوناش سنتیه.......پنیراشم محلیه........پسته هاشم خندونه...... جالا بریم پایین تا ببینیم فصه چیه............... گفتیم .فقط خدای مهربون بود...... ی خانم کلاغی بود .که صاحب جوجه شده بود..... روزها ازپی هم می گذشت.و جوجه کلاغ روز به روز بزرگ وبزرگتر میشد .. روزی ننه کلاغه برای غذا آوردن میخواست بره بیرون.به جوجه اش گفت. ننه جون ننه کلاغه پرید ورفت دنبال ی ل...
نویسنده :
ماماشهین .....00(آواز قو)
14:54